گزارش خطا در معنی کلمه 'discord'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ناجور بودن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: اختلاف‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نفاق‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: دعوا

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: نزاع‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: ناسازگاری‌

شبکه مترجمین ایران

7 سیاسی و روابط بین الملل:: ناهماهنگی

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. internal | family, marital QUANT. hint, note A note of discord surfaced during the leaders' meeting. VERB + DISCORD avoid PHRASES a source of discord The contrasts between rich and poor nations are a source of discord.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun tension or strife: He tried to spread disorder among us.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :