گزارش خطا در معنی کلمه 'educated'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فرهیخته‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تحصیل‌ كرده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, seem, sound ADV. highly, impeccably, well She seemed intelligent and well educated. | badly, ill, poorly | reasonably, sufficiently | properly, suitably | fully | broadly the need for a broadly educated workforce | formally, traditionally Less formally educated people can acquire professional competence. | privately | expensively

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :