گزارش خطا در معنی کلمه 'eject'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بیرون‌ راندن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پس‌ زدن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بیرون‌ انداختن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: دفع‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: معزول‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb push/send sth out ADV. forcibly | summarily They were summarily ejected by the security guard. PREP. from He was forcibly ejected from the restaurant. make an emergency exit ADV. safely PREP. from All the crew members ejected safely from the plane.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :