گزارش خطا در معنی کلمه 'elastic'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: قابل‌ ارتجاع‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كشدار

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: سبك‌ روح‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: كشسان‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: فنری‌

شبکه مترجمین ایران

6 ژئوفیزیک:: کشسان

مشارکت کننده: سرکار خانم فاطمه سرخیل ID: 3156

english

1 general:: adj. stretchable: We used an elastic belt to hold it.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. loose, tight an old skirt with loose elastic QUANT. length, piece The trousers are held up by a length of elastic around the waist. ELASTIC + VERB break, go, snap The elastic in these socks has gone.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :