گزارش خطا در معنی کلمه 'electronics'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: شاخه‌ای‌ از علم‌ فیزیك‌ كه‌ درباره‌ صدور وحركت‌ و

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: الكترونیك‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. high-tech, state-of-the-art | consumer, defence, medical VERB + ELECTRONICS work in About 45,000 people worked in electronics in Scotland. ELECTRONICS + NOUN company, firm, giant, group Their firm merged with a Japanese electronics giant. | industry, manufacturer | market, sector | product | engineer, specialistSUBJECT (for more verbs and nouns)

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :