گزارش خطا در معنی کلمه 'elephant'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پیل‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: فیل

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: فیل‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun type of animal: Elephants are found in Africa.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. African | Asian, Indian | bull, cow | baby | trained | wild | rogue QUANT. herd VERB + ELEPHANT hunt, poach | cull | drive, herd, round up ELEPHANT + VERB trumpet | charge, stampede | trample sb ELEPHANT + NOUN herd | tusk | conservation

Oxford Collocations Dictionary

3 general:: see SEE THE ELEPHANT; WHITE ELEPHANT.

American Heritage Idioms

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :