گزارش خطا در معنی کلمه 'euphoria'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: سرزندگی

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: خوشی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: رضامندی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: سرمستی

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: شادابی

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: نشاط

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: شادمانی

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: مشاط‌

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: شادی

شبکه مترجمین ایران

10 عمومی:: خوشی

شبکه مترجمین ایران

11 عمومی:: رضایت‌

شبکه مترجمین ایران

12 عمومی:: خوشحالی‌

شبکه مترجمین ایران

13 عمومی:: خوشحالی

شبکه مترجمین ایران

14 عمومی:: سرور

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. early, initial after the initial euphoria | general QUANT. wave The news sparked a wave of euphoria across the country. VERB + EUPHORIA feel the euphoria we all felt when they were finally defeated EUPHORIA + VERB evaporate, fade PREP. ~ about All the euphoria about the ‘new methods’ soon faded. | ~ over By then, the euphoria over the fall of the Berlin Wall had evaporated. PHRASES a feeling of euphoria, a state of euphoria

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :