گزارش خطا در معنی کلمه 'excavate'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمران:: خاکبرداری|حفاری

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كاویدن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: حفركردن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: حفاری‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ازخاك‌ دراوردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. completely, fully The area has not yet been fully excavated. | extensively | partially, partly | carefully PREP. from Pottery has been excavated from the site.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :