گزارش خطا در معنی کلمه 'haven'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بندرگاه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: (مج) پناهگاه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: جای‌ امن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: لنگرگاه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. safe The aim is to create a safe haven for the thousands of refugees. VERB + HAVEN create, offer (sb), provide (sb with) PREP. in a/the ~ They were living in a safe haven away from the fighting. | ~ for The wood is a haven for wildlife. | ~ of This house is a haven of peace compared with ours.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :