گزارش خطا در معنی کلمه 'kick about'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فوتبال‌ هردمب

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: فوتبالی‌ كه‌بدون‌ قانون‌ بازی‌ میكنند

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general:: Phrase(s): kick about someone or something Fig. to complain about someone or something. • Why are you kicking about your cousin? What has he done now? • They kicked about our regulations, but they finally accepted them.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :