گزارش خطا در معنی کلمه 'liberal'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: آزادمنشانه

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: آزادانه

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: دارای ذهن باز

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: نظ‌ر بلند

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: قابل توجه

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: زیاد

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: فاقد تعصب

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: دارای‌ سعه‌ نظ‌ر

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: چشمگیر

شبکه مترجمین ایران

10 عمومی:: سخاوتمندانه

شبکه مترجمین ایران

11 عمومی:: ازاده‌

شبکه مترجمین ایران

12 عمومی:: آزاداندیش

شبکه مترجمین ایران

13 عمومی:: روشنفكر

شبکه مترجمین ایران

14 عمومی:: فراوان

شبکه مترجمین ایران

15 عمومی:: آزاد

شبکه مترجمین ایران

16 عمومی:: ازادی‌

شبکه مترجمین ایران

17 معارف اسلامی و الهیات:: لیبرال

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. generous: He is liberal with his money. adj. plentiful: We have a liberal amount of money.

Simple Definitions

2 general:: adj. broad-minded: That is a liberal way of thinking.

Simple Definitions

3 general::   adj. respecting other opinions VERBS be ADV. remarkably, very | fairly, quite, relatively His attitudes are quite liberal. in politics VERBS be ADV. comparatively, relatively comparatively liberal in trade matters | broadly, essentially a broadly liberal policy programme generous VERBS be | become ADV. very PREP. with She's very liberal with her advice!

Oxford Collocations Dictionary

4 general::   noun ADJ. leading | bourgeois, middle-class | old-fashioned, traditional | radical | market | economic, political, social LIBERAL + NOUN leader, party

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :