گزارش خطا در معنی کلمه 'little'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: كوتاه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: خرد

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: قد كوتاه‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: مختصر

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: كوچك‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: كم‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: اندك‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: In addition to the idioms beginning with LITTLE, Also see A LITTLE; EVERY LITTLE BIT HELPS; IN ONE'S OWN (LITTLE) WORLD; MAKE LITTLE OF; PRECIOUS FEW (LITTLE); THINK LITTLE OF; TO LITTLE PURPOSE; TOO LITTLE, TOO LATE.

American Heritage Idioms

2 general:: adj. young: He was a little boy. adj. brief: We only have a little time. adj. small in size: He was a little man. verb some but not much: I know little of his history. adv. not much: He sleeps little during the night.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :