گزارش خطا در معنی کلمه 'paralyze'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بیحس‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: از كار انداختن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: فلج‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb disabled: He was paralyzed in the accident.

Simple Definitions

2 general:: verb impair progress or functioning: The riots will paralyze the city.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :