گزارش خطا در معنی کلمه 'query'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 کامپیوتر و شبکه:: پرس و جو

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 کامپیوتر و شبکه:: Query

واژگان شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: پرس‌ و جو

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: استفسار

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: تحقیق‌ و باز جویی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: پرسیدن‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: پرسش‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: استنط‌اق‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: سوال‌

شبکه مترجمین ایران

10 عمومی:: پرس وجو

شبکه مترجمین ایران

11 عمومی:: (quaere) جستار

شبکه مترجمین ایران

12 عمومی:: جستار

شبکه مترجمین ایران

13 عمومی:: پرس‌وجو

واژگان شبکه مترجمین ایران

14 :: کوئری

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + QUERY have If you have any queries regarding this offer, simply call our helpline. | raise | send in, write in with | put I've a query to put to the last speaker. | answer, deal with, reply to, respond to PREP. ~ about/as to/concerning/on/regarding/relating to Have you any queries about what you're supposed to do? We regret that we cannot deal with queries on individual cases. | ~ from We had queries from people all over the country.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun question, inquiry: The query looked into the problem of ownership

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :