گزارش خطا در معنی کلمه 'quibble'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: نیش‌ كلام‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: زبان‌ بازی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: كنایه‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: نیرنگ‌ در سخن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): quibble (about someone or something) (with someone) [and] quibble (over someone or something) (with someone) to be argumentative or contentious with someone about someone or something. • Let’s not quibble about it. • Please don’t quibble with your sister. • No need to quibble over it.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :