گزارش خطا در معنی کلمه 'raffle'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: نوعی‌ بازی‌ قدیمی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: لاتار

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بخت‌ ازمایی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. charity VERB + RAFFLE have, hold, organize, run | enter | win | draw The club secretary will now draw the raffle. RAFFLE + NOUN ticket the winning raffle ticket | prize PREP. in a/the ~ I won a bottle of wine in the office Christmas raffle. | ~ for He's organizing a raffle for the school playground appeal fund.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :