گزارش خطا در معنی کلمه 'raft'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: قایق‌ مسط‌ح‌ الواری‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: دسته‌ الوار شناور بر اب‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: دگل‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: کلک

واژگان شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: با

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. life VERB + RAFT build, make They built a raft of logs. RAFT + VERB bob, float, sail The raft floated away down the river. | capsize, overturn RAFT + NOUN race, racing PREP. on/onto a/the ~ floating on a raft

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun simple device to float on water: The boys went down the river on a raft.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :