گزارش خطا در معنی کلمه 'ramp'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: راهگرد (رمپ)

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سرازیرشدن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بالا بردن‌ یا

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: شیب‌ راهه (رمپ)

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: صعود كردن‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: خزیدن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: ramp sth up [ M ] 1. If a business ramps up its activity, it increases it • The company announced plans to ramp up production to 10 000 units per month. • To stay competitive, they'll have to ramp up product development as well as cutting prices.

Cambridge-Phrasal Verbs

2 general:: ramp sth up [ M ] 2. to increase the speed, power or cost of something • Announcement of the merger is expected to ramp up share prices over the next few days. • Mitsubishi has ramped up the speed of its new micro-controllers.

Cambridge-Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :