گزارش خطا در معنی کلمه 'rap'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمران:: تراشه آسفالت

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: زخم‌زبان‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: سرزنش‌ سخت‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: صدای‌ دق‌الباب‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ضربت‌ تند و سریع‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb hit sharply and swiftly: He must rap on the door to awake them.

Simple Definitions

2 general::   verb ADV. sharply He rapped sharply on the door. | gently PREP. on, with rapping on the window with his stick

Oxford Collocations Dictionary

3 general:: noun tap: He gave the lad a rap on the hand. verb drummed: He rapped his hands on the table.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :