گزارش خطا در معنی کلمه 'bitterly'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: زارزار

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: تلخ‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: بتلخی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general:: adv. with rancor: She bitterly opposed the leader.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :