گزارش خطا در معنی کلمه 'bleed'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خون‌ جاری‌ شدن‌ از

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: خون‌ امدن‌ از

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: خون گرفتن

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: خون افتادن

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: خون ریختن

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: رگ زدن

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: خون‌ گرفتن‌ از

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: حجامت کردن

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: خون‌

شبکه مترجمین ایران

10 عمومی:: خون آمدن

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: In addition to the idiom beginning with BLEED, Also see MY HEART BLEEDS FOR YOU.

American Heritage Idioms

2 general:: verb lose body fluid: If you are cut, you will bleed.

Simple Definitions

3 general::   verb ADV. badly, heavily, profusely | easily The small blood vessels in the nose bleed easily. PREP. from She was bleeding heavily from a head wound. PHRASES bleed to death

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :