دیکشنری
مقر بمب
english
1
general
::
bomb bay
transnet.ir
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
مقدمه قرارداد
مقدمه گفتن
مقدمه لایحه یا سند
مقدمه معاهده
مقدمه معرفی موضوع
مقدمه موضوع سند
مقدمه نوشتن
مقدمه کبری
مقدمهچینی
مقدور
مقدور ساختن
مقدونی
مقدونیه
مقر
مقر آمدن
مقر بمب
مقر حکومت
مقر داوری
مقر دولت
مقر شدن به
مقر فرماندهی
مقراض
مقرب
مقرح
مقرر
مقرر داشتن
مقرر شدن
مقرر شده
مقرر فرمودن
مقرر کردن
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید