دیکشنری
eletric eye
ɛlɛtɹɪk a͡i
فارسی
1
عمومی
::
(فیزیك) سلول فوتوالكتریك، چشم الكتریكی
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ELEMENTARY NUMBER THEORY
ELEMENTARY SCHOOL
ELEMENTS
ELEMENTS OF CONTRACT INTERPRETATION
ELEMI
ELENCHUS
ELENCTIC
ELEPHANT
ELEPHANT DRIVER
ELEPHANT PAPER
ELEPHANTIAC
ELEPHANTIASIS
ELEPHANTINE
ELEPHANTOID
ELEPHANT'SGRASS
ELETRIC EYE
ELEVATE
ELEVATE RAILWAY
ELEVATED GROUND
ELEVATED GUIDEWAY
ELEVATED LIVER
ELEVATED RAILROAD
ELEVATION
ELEVATION MAP
ELEVATOR
ELEVATOR PITCH
ELEVEN
ELEVEN PUNCH
ELEVENTH
ELEVENTH HOUR
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید