quick en

kwɪk ɪn


فارسی

1 عمومی:: جان‌دادن‌، روح‌بخشیدن‌، نیروبخشیدن‌، زنده‌كردن‌، تندكردن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code