to put forward

to pʊt fɔɹwəɹd


فارسی

1 عمومی:: جلوه‌دادن‌، ط‌رح‌كردن‌، بالابرد، اقامه‌كردن‌، جلو انداختن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code