to run down

to ɹʌn da͡ʊn


فارسی

1 عمومی:: خوابیدن‌، ض، خراب‌ شدن‌، ضعف‌ پیدا كردن‌، از كارافتادن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code