گزارش خطا در معنی کلمه 'suntan'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: قهوه‌ای‌ شدن‌ پوست‌ بدن‌ در اثر افتاب‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: قهوه‌ مایل‌ بسرخ‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. golden, good VERB + SUNTAN have | show off, sport Everyone in the bar was sporting a suntan. | get, work on He spent the mornings on the beach getting a suntan. I'm going down to the pool to work on my suntan! SUNTAN + NOUN lotion, oil

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :