گزارش خطا در معنی کلمه 'superintend'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ریاست‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سرپرستی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نظ‌ارت‌ كردن‌ بر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb to oversee and direct; supervise: His job was to superintend the project.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :