گزارش خطا در معنی کلمه 'supervisor'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مباشر

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: برنگر

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ناظ‌ر

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: استاد راهنما

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ناظر

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: سرپرست‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. chief, senior | area | office | shift | project | production | technical | research VERB + SUPERVISOR act as PREP. under a/the ~ the people working under that supervisorJOB

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :