گزارش خطا در معنی کلمه 'survivor'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بازمانده‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: باقیمانده‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: شخص‌ زنده‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بازمانده

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. great Like all great survivors, she has a ruthless streak. | the last, the only, a rare, the sole This grand park is a rare survivor from the eighteenth century. | bomb, crash VERB + SURVIVOR find, pick up, rescue The navy helped pick up the survivors. | look/search for The emergency services searched all night for crash survivors. PREP. ~ from a survivor from the Titanic

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
لطفا صبر کنید
کد امنیتی بالا را وارد کنید :