گزارش خطا در معنی کلمه 'sustain'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: نگهداشتن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تقویت‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: حمایت‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: متحمل‌ شدن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: تحمل‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. long The soil was so badly eroded it could no longer sustain crop production. | indefinitely | still VERB + SUSTAIN be able/unable to, can/could | help (to) | be difficult to, be hard to, be impossible to This relationship would be very difficult to sustain.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: verb nourish: The food will sustain us for today. verb endure: Can he sustain that pace of work?

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :