گزارش خطا در معنی کلمه 'swig'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: جرعه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: جرعه‌ ط‌ولانی‌ نوشیدن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: اشامیدن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. deep, good, long | quick VERB + SWIG have, take PREP. ~ from He took a deep swig from the bottle. | ~ of She had a quick swig of water and then set off again.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :