گزارش خطا در معنی کلمه 'take possession'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 حقوق:: تصرف کردن (تصاحب کردن)

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): take possession (of something) to assume ownership of something. • I am to take possession of the house as soon as we sign the papers.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :