گزارش خطا در معنی کلمه 'tearful'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اشكبار

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: گریان‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, feel, look, seem, sound She sounded angry and tearful. | become, get He suddenly became very tearful. | leave sb Defeat left her tearful, pale and drained. ADV. very | almost I felt quite emotional?almost tearful. | a bit, a little, rather

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :