گزارش خطا در معنی کلمه 'tendon'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمران:: تاندون

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: زردپی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: (تش‌) پی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: وتر

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: (درگوشت‌) پوره‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: (درجمع‌) اوتار

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. damaged, severed | Achilles VERB + TENDON pull, sever, tear TENDON + NOUN injury, trouble | operation, repair

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :