گزارش خطا در معنی کلمه 'tenement'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ملك‌ استیجاری‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مستغلات‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: اپارتمان‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun building for human habitation: They all lived a a large multi-story tenement.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. crowded | crumbling, dilapidated, ruined, run-down | four-storey, two-storeyed, etc. TENEMENT + NOUN block, building, house, housing, slum PREP. in a/the ~ living in a crowded tenement

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :