گزارش خطا در معنی کلمه 'textile'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: در (جمع‌) منسوجات‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پارچه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: منسوجات

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: پارچه‌ بافته‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. embroidered, handwoven, printed, woven | cotton, woollen, etc. TEXTILE + NOUN business, company, factory, firm, industry, manufacture, manufacturer, manufacturing, mill, trade, worker | design, designer PREP. in ~s She has a job in textiles. PHRASES the manufacture/production of textiles

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: adj. fabric: The textile industry made gains.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :