گزارش خطا در معنی کلمه 'boon'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: عط‌یه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: موهبت

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: لط‌ف‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: هم پیاله

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: استدعا

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: فرمان‌ یادستوری‌ بصورت‌ استدعا

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun timely blessing: The warm days were a boon to us.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. enormous, great, real, tremendous VERB + BOON be, come as, prove PREP. ~ for The building scheme comes as an enormous boon for the building industry. | ~ to These machines have proved a real boon to disabled people.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :