گزارش خطا در معنی کلمه 'booth'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: جای‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: جای ویژه

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: غرفه

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: غرفه‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: (boothslp) اط‌اقك‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: پاسگاه‌ یادكه‌ موقتی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. phone, photo, polling, ticket, voting PREP. in a/the ~ She waited in the phone booth.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :