گزارش خطا در معنی کلمه 'borderline'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خط مرزی

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: خت مرزی

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مرزی

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun BORDERLINE + NOUN case | applicant, candidate PREP. on the ~ She's on the borderline between a first- and second-class honours degree. | ~ between the borderline between myth and philosophy

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :