گزارش خطا در معنی کلمه 'thermometer'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 مهندسی شیمی:: دماسنج(ترمومتر)

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: گرماسنج‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: حرارت‌ سنج‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: (thermometre) گرماسنج‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: میزان‌ الحراره‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: گرمانما

شبکه مترجمین ایران

7 ورزش و تربیت بدنی:: حرارت سنج, حرارت سنج با این دستگاه درجه حرارت آب را اندازه گیری می‌کنند.

کتاب اصول و فنون ماهیگیری ورزشی تالیف عبدالعلی یزدانی

english

1 general:: noun heat sensor: The thermometer indicates -20 degrees.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. accurate | clinical | digital, mercury | rectal | meat, sugar Check that the roast is cooked right through, using a meat thermometer. VERB + THERMOMETER read THERMOMETER + VERB measure sth THERMOMETER + NOUN reading PREP. on a/the ~ the reading on the thermometer

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :