گزارش خطا در معنی کلمه 'thick skinned'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بی‌ احساس‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پوست‌ كلفت‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): *thick-skinned Fig. not easily upset or hurt; insensitive. (The opposite of thin-skinned. *Typically: be ~; become ~; grow ~.) • Tom won’t worry about your insults. He’s completely thick-skinned. • Jane’s so thickskinned she didn’t realize Fred was being rude to her.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :