گزارش خطا در معنی کلمه 'thin skinned'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دارای‌ پوست‌ نازك‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: نازك‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: (مج) حساس‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: پوست‌ نازك‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): *thin-skinned Fig. easily upset or hurt; sensitive. (The opposite of thick-skinned. *Typically: be ~; become ~; grow ~.) • You’ll have to handle Mary’s mother carefully. She’s very thin-skinned. • Jane weeps easily when people tease her. She’s too thin-skinned.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :