گزارش خطا در معنی کلمه 'thrashing'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: کتک

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun hitting ADJ. good, sound VERB + THRASHING give | get He got a sound thrashing once his father found out. | deserve defeat VERB + THRASHING give | have, suffer, take The team suffered a 4-0 thrashing on Sunday. PREP. ~ of Richmond clinched promotion with a 50-3 thrashing of Roundhay.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :