گزارش خطا در معنی کلمه 'tightfisted'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خسیس‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پست‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): tightfisted (with money) [and] closefisted (with money) Fig. very stingy with money. • The manager is very closefisted with expenditures. • My parents are very tightfisted with money.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :