گزارش خطا در معنی کلمه 'timely'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بوقت‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بموقع‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بگاه‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بهنگام‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: بجا

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. propitious: He did it in a timely fashion.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :