گزارش خطا در معنی کلمه 'tin'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: قوط‌ی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: قلع‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: باقلع‌ یا حلبی‌ پوشاندن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: حلبی‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: حلب‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: سفید

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. biscuit | airtight, sealed TIN + NOUN opener (also tin-opener) PREP. in a/the ~ Store the seeds in an airtight tin. | ~ of a tin of tomatoes

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun symbol Sn: Tin is an important metal.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :