گزارش خطا در معنی کلمه 'tiresome'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خسته کننده

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مزاحم‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: خسته‌ كننده‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ط‌اقت‌ فرسا

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. annoying: It was a tiresome argument. adj. boring: It was a tiresome speech. adj. fatiguing: It was a tiresome task.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :