گزارش خطا در معنی کلمه 'to expatriate onesel'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مهاجرت‌ كردن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: ترك‌ تابعیت‌ كردن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: جلای‌ میهن‌ كردن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :