گزارش خطا در معنی کلمه 'bow2'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: /baq/ verb ADV. deeply, low He swept off his hat and bowed deeply to the Queen. | slightly | politely, respectfully | down PREP. before The Emperor's subjects bowed down before him. | to The pianist stood up and bowed to the audience.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :